ذرات پراکندهی بدن
مهمترین ترفندی که از روزگار کهن تا کنون دست آویز منکران معاد جسمانی قرار گرفته است، شبهه آکل و مأکول است. این اشکال طی گذشت زمان و تحولات علمی، صورتهای مختلفی پیدا کرده است، تا امروز که به صورت فریبندهتری در آمده است .
شکلهای مختلفی که ایراد مذکور به خود گرفته در دو موضوع خلاصه میشود.
1- چگونه ذرات پراکندهی بدن جمع میشود؟
2- کمبود بدنها از روانها چگونه جبران میشود؟
در آغاز، اشکال بدین صورت طرح میشود: اگر گوشت بدن مؤمنی به شکلی جزء بدن شخص کافری قرار گیرد، جای شبهه نیست که مطابق اصل قطعی “بدل ما یتحلل” یا تولید مثل سلولها، اجزای بدن مؤمن جزو بدن کافر خواهد شد؛ بنابراین اگر در قیامت اجزای بدن هر کسی بازگشت کند، یکی از آن دو بدن ناقص خواهد ماند. در این صورت آن کالبد ناقص، یا جسم مؤمن است، یا کالبد کافر؛ اگر مادهی بدن مؤمن کمبودی داشته باشد، باعث میشود اجزای بدن او به همراه بدن شخص کافر وارد جهنم گشته و عذاب شود؛ و اگر ذرات شخص مشرک، جزو بدن موحد شود، باعث میشود ذرات بدن کافر به خاطر شخص مؤمن، به بهشت رود. این دو صورت بر خلاف عدالت پروردگار است. پس معاد جسمانی امکان نخواهد داشت.
در تصویر دوم،اشکال از دیدگاه وسیعتری مطرح شده، چنین گفته میشود: اگر آدمی طعمهی درندگان صحرا و یا ماهیان دریا شود، یا در بیابان خوراک کرکس و لاشخوران قرار گیرد، و جزو بدن آنها شود، چگونه امکان دارد ذرات پراکنده – با این وضع – دوباره بدون کم و زیاد جمع شود و به صورت بدن سابق دنیوی درآید؟!
بدن آدمی با فرا رسیدن مرگ متلاشی و پراکنده میشود، ولی طینت که مایه اصلی حامل تمام خصوصیات فردی هر انسانی است به عنوان هسته اصلی کالبد جسمانی در قبر باقی میماند و بر گرد خود میچرخد و جزو بدن هیچ انسانی نمیشود، فرضاً اگر هم وارد جسم دیگری شود، مجدداً خارج میشود. به مجرد این که قیامت بر پا شود طینتها به جنبش در آمده و بدن اخروی را با تمام ویژگیهای دنیوی میسازند